نظرات
- اولین نظر را شما بدهید
تاریخ خوزستان را اگر ورق بزنیم، تنها به تعداد انگشت شماری مدیر مقتدر برمی خوریم که در دوران مسوولیت شان توانستند با اقتدار از گرده ی ترس و مصلحت اندیشی و محافظه کاری های رایج عبور کنند و رضایت مردم را به دست آورند.
شاید آخرین کسی که برای انجام امور بر زمین مانده در استان با کسی تعارف نداشت، استاندار "مقتدایی" بود که به دلیل داشتن همین خصیصه از طرف لابی های قدرت در پایتخت از مسوولیت کنار گذاشته شد ولی ذکر خیرش همچنان هست.
خوزستان، استاندار و مدیرانی می خواهد که وابستگی شدید عاطفی و اداری به اوامر و اهالی قدرت در تهران نداشته باشند و با توجه به شرایط استان و مردم اش، تصمیمم هایی بگیرند و اجرا کنند تا بلکه فاصله این همه عقب افتادگی پایتخت حماسه و ایثار با دیگر استان ها کمتر شود.
خوزستان، شهرداران مقتدری می خواهد که بتوانند با اهرم قانون، بساط ناخوشایند ورودی های مسخره شهرهایش را با لودر جمع کنند.
شورایی مقتدر می خواهد که زورشان به قلیونی ها و دستفروشی هایی برسد که هر جا اراده کنند، بساط شان را پهن می کنند و به هیچکس هم پاسخگو نیستند.
خوزستان به فرمانداران مقتدری نیاز دارد که چنان امنیتی در شهرها برقرار کنند که نود درصد شهروندان شان مجبور نباشند در وسایل نقلیه خود، چوب و چماق و شمشیر حمل کنند .
خوزستان به مسوولانی نیاز دارد که بتوانند بساط های نامتعارف و ساخت و سازهای غیر قانونی سواحل استان و کلان شهر اهواز را همچون رییس جمهور شهیدمان برچینند. مسوولانی که بتواند بساط این همه سرقت در سطح شهرها را برچیند و سارقان اموال مردم را چنان به دار مکافات قانون دستبند بزند که کسی جرات سرقت در خیابان های مرکزی شهرها را نداشته باشد.
خوزستان به مدیرانی نیاز دارد که درب بسیاری از شرکت های آلوده کننده هوا در استان را ببندند و نفس مردم را به خیلی ملاحظات کدخدامنشانه و مضر ترجیح ندهند.
خوزستان به مسوولانی نیاز دارد که دستگاه های زیربط راه و شهرسازی را موظف و مکلف کند که ظرف مدت یک سال، جاده های مرگ استان را سروسامان دهد.
خوزستان هر آنچه رنج و مشقت سال ها بر زمین مانده دارد، ماحصل همین تعارفات و مصلحت اندیشی ها و ترس های مدیران ارشد و میانی آن است که ترجیح می دهند صندلی شان را محکم بچسبند، با مافوق شان وارد چالش نشوند، زیردست شان را راضی نگه دارند و تنها مردم را به مصوبات و جلساتی پاس دهند که خروجی شان برای کسی قابل لمس نیست.
در کنار این همه نقد به اقتدار مدیران، نباید از عدم صلابت مردمی به راحتی گذشت که مطالبه گری و حق شهروندی را به خوبی فرا نگرفته یا تمرین نکرده اند و همین امر باعث می شود که رسانه های استان هم تحت تاثیر فضای حاکم بر مدیران و مردم، همیشه دست به عصا رسالت شان را انجام دهند.
خوزستان تشنه داشتن مثلثی مقتدر از مدیران، مردم و رسانه هایی است که ده ها سال است به خاطر، تعارف ها و مصلحت اندیشی های مرسوم و البته اشتباه، چالش های اساسی این جغرافیای غنی را در حد فقر نگه داشته اند و به آن هم راضی اند که اگر نبودند، ثروت این استان باید ما را با قطر و با دبی در یک سطح قرار می داد.
به راستی چرا خوزستان کوچک با این همه ثروت و منابع بزرگ، با فتوشاپ هم شبیه دبی نمی شود؟!
ارسال نظر به عنوان مهمان