امروز:
شنبه - 6 مرداد - 1403
ساعت :

دکتر منصوری: (عبدالغفار نجم الدوله) پُل بود نه دیوار! 

 نشست خوزستان و سفرنامه دوشنبه شب(۲۱ خرداد ماه ۱۴۰۳) در اهواز برپا شد.

به گزارش حبیب خبر، در ۴۸مین نشست خوزستان و سفرنامه- که همراه با خوانش کتاب سفرنامه خوزستان نوشته "عبدالغفار نجم الملک" (نجم الدوله) در خانه سازمان های مردم نهاد خوزستان و از سوی انجمن دوستداران زیست بوم کهن زاگرس برگزار شد- دکتر "لفته منصوری" کارشناس علوم ارتباطات و جامعه شناسی درباره جامعه شناسی سفرنامه ها به ویژه کتاب سفرنامه خوزستان و نویسنده آن سخن گفت که متن سخنرانی را در ادامه با هم می خوانیم:

"مقدمه!

عبدالغفار نجم الدوله به‌حق یکی از دانشوران تراز اول و مفاخر مسلم عصر ناصری است.

 وی ریاضی‌دانی مبرز، منجمی متبحر، تقویم شناسی کارآزموده، مصنف و مؤلفی پر اثر، جغرافی‌دان و کارتوگرافی ورزیده، آمارشناس و آمارگیری پیشگام و سفرنامه نویسی دقیق و بصیر بود.

آن‌گونه که محمدحسن اعتمادالسلطنه در کتاب المآثر و الآثار آورده به‌حق و شایستگی، مورخان و تذکره نویسان دوران ناصری او را با اوصاف و عناوینی نظیر «ذوفنون»، «ارشمیدس عهد» و «نیوتنِ عصر» یادکرده باشند.

پرسش‌هایی از تاریخ!

عبدالغفار نجم الدوله در بین دیوان دولت و ایوان جامعه کجا ایستاده بود؟ آیا او توانست فضا، فعالیت یا ساختاری برای ایران تولید کند؟ آیا او توانست پلی بین عالم قدیم و جهان جدید ایجاد کند؟ آیا او توانست راوی صداهای ناشنیده و دردهای نادیده مردم نزد حاکمان شود؟

سرزمین پرحادثه!

- استبداد سیاسی قاجارها از نه پادشاه (هفت‌پادشاه قاجار و دو پادشاه پهلوی) که به سلطنت رسیدند فقط سه تن تا پایان عمر سلطنت کردند که همراه با جنگ‌های خارجی و شورش‌های داخلی بود و بقیه یا کشته شدند یا از سلطنت برکنار گشتند.

- تقسیم ایران در دو قرارداد ۱۹۰۷ و ۱۹۱۵، اشغال اراضی شمالی توسط روس‌ها و جنوب توسط انگلیسی‌ها، روح جمعی ایرانیان را با تحقیر ملی مواجه کرد و ایران پس از دوران صفوی برای نخستین بار فرودستی خود را تجربه کرد.

- انعقاد قرارداد فروش تنباکو به تالبوت انگلیسی با ایجاد فشار اقتصادی به مردم، افزایش مالیات‌ها، کمبود مواد غذایی و تورم شدید و درنهایت جنبش تنباکو در سال ۱۲۷۰ یکی از مهم‌ترین عوامل زمین ساز انقلاب مشروطه شد.

هم‌زمان مبارزات ضد استعماری ملل آسیا و آفریقا در قالب احزاب و جبهه‌های انقلابی و استقلال‌طلب در اوایل قرن بیستم؛ شکست تزار از ژاپن و به‌ویژه پیروزی انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷

- ساخت ایلیاتی، حامی پروری، سرکرده سازی متکی بر سپاهی‌گری، به‌جای سازمان عقلایی اداری.

توجه به حرم‌سرا یا مسائل شعر و شاعری.

حکومت خردسالان در سرزمین پهناور، عباس میرزا با کمتر از ۱۰ سال قدرت در دست داشت. ناصرالدین میرزا در مأموریت به روسیه، بچه‌ی خردسال بود. می‌گویند نیکولای او را برداشت و بر زانو نشانید و هدیه به دستش داد.

- کشمکش خشونت‌بار نخبگان، کور کردن، زبان بریدن، سربه نیست کردن، کشاکش برادران مثل فتحعلی و حسینعلی و عموزاده‌ها

- و هنوز که هنوز است که شنیدن نام عهدنامه‌های گلستان و ترکمانچای، لرزه بر روح و روان ایرانی می‌اندازد.

سیستم قدرت باآن‌همه بحران‌های درونی و تحت‌فشارهای سنگین محیطی، درگیر میرایی و زوال و آنتروپی شدید بود. پس چرا ۱۳۰ سال دوام آورد؟

یک علت عمده‌اش گشوده شدن فضاهای مرزی، تبادلات میان سیستم با محیط متحول خود در سطح ملی و منطقه‌ای و جهانی بود.

حساسیت تاریخی!

ما نیازمند مذاکره و مفاهمه با تاریخ خودمان داریم. ما باید راه «حساسیت تاریخی» در پیش بگیریم؛ یعنی به همه شواهد و جزئیات تاریخمان حساس و درّاک باشیم. ما باید خود را از شابلون‌های نظری از پیش مقرر مثل عقب‌ماندگی و شرق‌شناسی و تقدیرگرایی تاریخی خلاص کنیم. خود را از کلیشه‌های روشنفکری و ایدئولوژیک آزاد بکنیم؛ و حتی نظریات علمی آماده برای ما نور باشند نه تور!

آشنایی‌زدایی!

ما نیازمند رهیافتی هستیم که پیتر برگر در جامعه‌شناسی از آن به «آشنایی‌زدایی» تعبیر می‌کند.

یعنی در پسِ پشتِ اموری بدیهی انگاشته شده، وجوهی نادانسته پیدا کنیم، به لایه‌هایی پی ببریم که از چشم پنهان مانده و اموری تازه و ناشناخته‌اند. آنچه را ناچیز شده است چیز بکنیم. از کلیشه‌ها عبور کنیم و «رجع بصر» کنیم و دوباره بنگریم و دوباره ببینیم و بازاندیشی بکنیم. ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خَاسِئًا وَهُوَ حَسِيرٌ

سرمشق فقدان!

یعنی ناخودآگاه عادت کنیم و تکرار کنیم که ما نهادهای نیرومند نداریم، طبقات قوی نداریم، بخش غیردولتی فعال نداریم، حوزه عمومی نداریم، کنشگران منتقدِ مستقلِ پابرجا در متن جامعه نداریم، فرهنگ کار جمعی یا گفتگوهای اجماع ساز یا دست‌کم متقاعدکننده نداریم و همین‌طور بگوییم نداریم و نداریم! در حقیقت ما به «درماندگیِ آموخته‌شده» دچار شدیم.

 ما باید سرمشق «جبران» و سرمشق «امکان» را وجهه همت خود بسازیم.

نجم الدوله در منطقه خاکستری!

فلسفه «در میان بودگی» و «بینانیت» منشی، بینشی و کنشی در نجم الدوله موجب شد که او در منطقه خاکستری زندگی کند. با زبان‌های گوناگون آشنا و در مکان‌های مختلف به زبان آن‌ها سخن بگوید. این یعنی که او در جهان واقعیت‌های چندگانه نفس بکشد و بینش و منش کرانه‌ای داشته باشد.

عاملیت و عمل‌گرایی نجم الدوله!

عبدالغفار خود را تسلیم ساختارهای زمخت و متصلب عصر ناصری نکرد.

او توانست امکان‌های تازه‌ای در میان این ساختارها بپوید و بگشاید.

او کوشید و کوشید و فلسفه‌ای برای عاملیت و عمل کردن داشت.

گرچه رخنه نیست عالم را پدید / خیره یوسف‌وار می‌باید دوید.

 نجم الدوله یک کنشگر مرزی بود!

عبدالغفار نجم الدوله به‌مثابه یک کنشگر مرزی، بخشی از صداهای ناشنیده و دردهای نادیده مردم و واقعیت‌های مغفول مانده‌ی جامعه را در حوزه اداری و در مشورت‌ها با بررسی‌های کارشناسی و اظهارنظرهای تصمیم‌ساز با مقامات مافوق در میان می‌گذارد و چیزهایی گفت که شاید تند و تیزتر ازآنچه مبارزان سیاسی در فضای آن روزگار گفته‌اند؛ باشد.

 نشست خوزستان و سفرنامه دوشنبه شب(۲۱ خرداد ماه ۱۴۰۳) در اهواز

نجم الدوله پُل بود نه دیوار!

تلاش‌های سهمگین علمی و عملی عبدالغفار نجم الدوله چون پُلی علوم قدیم را به علوم جدید رساند.

- نجم الدوله در همه‌ی علومی که در دارالفنون تدریس می‌کردند، صاحب تألیف است.

- در دوره اسلامی کتاب‌های جغرافیایی معمولاً با عنوان‌هایی چون صورة الارض، مسالک و ممالک و البلدان و یا در ضمن کتاب‌های هیئت موردبررسی قرار می‌گرفتند و کمتر با عنوان و یا پیشوند جغرافیا شناخته می‌شدند؛ اما نجم الدوله با کمک ریاضی و هندسه جغرافی مدرن را در ایران پایه‌گذاری کرد؛ و کتاب‌های خود را نظیر اصول علم جغرافیایی (۱۲۹۸ ق)، فروع علم جغرافیایی (۱۳۰۱ ق)، اطلس تازه جغرافی عهد جدید، کفایة الجغرافی (۱۳۱۹ ق) با عنوان جدید نگاشت.

- قانون ناصری در نجوم از مهم‌ترین آثار نجم الدوله است.

- عبدالغفار روی تقویم کار کرد و تقویم جلالی را که تاریخ خورشیدی آن از تاج‌گذاری ملک شاه سلجوقی آغاز می‌شد به تاریخ هجری شمسی تبدیل کرد و این تغییر در ۱۲۶۵ خورشیدی بود.

- یکی از ارزنده‌ترین خدمات علمی عبدالغفار، تطبیق سال‌های هجری و میلادی و برقراری ارتباط منطقی بین هجرت پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) و برج‌ها و روزهای شمسی بود.

در جامعه‌ای که سعد و نحس ایام، موعد تحویل سال، رؤیت هلال ماه، بودن قمر در عقرب و ... در تنظیم زندگی اجتماعی و ترتیب امور اخروی و دنیوی مردم تأثیر بسزایی داشت، مسئولیت مهمی برای نجم الدوله محسوب می‌شد.

- عبدالغفار از نسل نخست محققان ایرانی در جمعیت‌شناسی است. از اصلی‌ترین مبتکران سرشماری جمعیت نفوس و مسکن تهران در دهه ۱۲۴۰ شمسی بود با عنوان تشخیص نفوس دارالخلافه که در آن انواع متغیرهایی مانند مالکیت، اجاره، زن، مرد، سن، شغل، خدمات شهری و مشاغل عمومی منظور شده بود و این شگفت‌انگیز است.

عبدالغفار روی نقشه‌برداری شهری (برای تهران، کاشان، دزفول، شوشتر و ...) و مهندسی و توپوگرافی کار کرد.

- ناصرالدین‌شاه به سبب علاقه زیادی که به نجوم داشت، مانند شاگردی از عبدالغفار درس می‌آموخت. ناصرالدین‌شاه پس از بازگشت از یکی از سفرهایش از فرنگ، کتابی به زبان فارسی به‌عنوان هدیه برای عبدالغفار آورد که درباره نجوم جدید بود. نجم الدوله کتاب را به دستور ناصرالدین‌شاه ترجمه کرد و مطالب آن را هر روز به‌صورت درس به شاه یاد می‌داد. نجم الدوله نام این کتاب را آسمان گذاشت.

سفرنامه اول عبدالغفار نجم الدوله به خوزستان!

سفرنامه اول نجم الدوله به خوزستان در تاریخ ۱۲۹۹ قمری و به دستور ناصرالدین‌شاه و به‌قصد بررسی امکان بازسازی سد باستانی اهواز و برآورد هزینه‌های ترمیم آن انجام گرفت. این سفر در ۲۲ /ذی‌الحجه/ ۱۲۹۹ قمری ۱۴۶ (سال پیش) آغاز و در ۱۴ /رمضان/ ۱۲۹۹ قمری، یعنی ۸ ماه و ۲۲ روز طول کشید.

سفرنامه دوم عبدالغفار نجم الدوله به خوزستان!

 سفرنامه دوم از ۶ /ربیع‌الاول/ ۱۳0۶ قمری آغاز و در ۸ /شوال/ ۱۳0۶ قمری به مدت شش ماه و دو روز طول کشید که از مسافرت اول کوتاه‌تر بود.

عبدالغفار نجم الدوله در سال ۱۲۵۶ قمری متولد شد. ۲۰ ساله بود که در دارالفنون کار خود را به‌عنوان مدرس آغاز کرد و در سال ۱۳۲۶ قمری پس از ۵۰ سال تحقیق، تدریس، ترجمه، تألیف، تصحیح متون ادبی، بررسی مسائل مهندسی، نجومی و اقتصادی و تهیه کتاب‌های سودمند درسی در حساب و هندسه و هیئت و ترویج علوم به‌ویژه علم نجوم و جغرافی در ۷۱ سالگی، در اولین سال پس از مشروطه درگذشت و در صفاییه شهرری به خاک سپرده شد.

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید